عاشقی در مردان

بزرگترین سایت عاشقانه

عاشقی در مردان

بزرگترین سایت عاشقانه

سلام

سلام الان نیمه شب است و در این سرمای زمستان دارم مطلب می نویسمبوس

اینجا کجاست اینجا دهستان بساب از منطقه سبزدشت بافق یزد استخوش

من کی ام من حمیدرضارحیمی یه دانش اموز پشت کنکوری یه تنها یه عشق یه فقیر دوستخجالت زده

فعلا این مطلبو به پایان میرسانم خدا حافظتانفریاد

افسوس که دست اخر بازیه

وقتی همه درکنار شما هستن

برروی نیمکت تنهایی بنشینید

و به افق تاریک بنگرید

چون که دیگه مطئن باشین که خیلی دیر شده

واسه همه چیز ،واسه از نو شروع کردن

واسه خندیدن ،واسه اینکه به کسی چیزی رو که می خوای بگی

واسه تلافی کردن خیلی کارها که می تونستی و نکردی

واسه بدست اوردن دلهای که شکستی

این موقعه ای که شما دیگه نفس نمی کشین

وهمه تازه یادشون اومده که شما هم بودین

من فرصت برگشت رو ندارم ولی شاید واسه شما هنوز راهی مونده باشه

با ما زمونه نامهربونه

هر دل کی می بینی دریای خونه

ای پرنده شوق پرواز در تو مرده

شعر تلخ خستگی رو کی به یاد تو سپرده

ای پرنده زیز بارون راه برگشتن نداری

شب رسید مثل من خونه ای روشن نداری

هر دوتامون غصه داریم قصه مون گریه داره

تو نداری بال پرواز من ندارم راه چاره

من گل الاله بودم باد وحشی پرپرم کرد

دل تو شوره زاره کویر بی بهاره

کی باغبون عالم توشوره زار گل می کاره

از شوره گل از گل وفا هرگز مجو

دیگه برام از زندگی قصه مگو

شب شد باز دل غم وغصه داره

از زمین و اسمون غم واسه من می باره

ای دل بسوزی از بس که تیره روزی

تا کی به این جماعت چشم وفا می دوزی

غصه های دل من قد تموم دنباست

دل نا امید من خیلی تنهاست

اینم از کارزمونه هدف تیرو نشونه

دلی که زندونی مونده توی تنهای خونه

احتیاج تو رو دیدن ،یه کلام عاشقونه

التماس با توبودن